نیازهای اساسی گلاسر
خودشناسی یکی از موضوعات مورد علاقهام است. این علاقه من را به کتاب ارزشمند “تئوری انتخاب” نوشته دکتر ویلیام گلسر سوق داد. آشنایی با این کتاب من را به درک بهتری از درونیات خودم رساند. آشنایی با نیازهای اساسی گلاسر آغازگر یکسری از اتفاقات خوب در زندگی من شد.
دکتر ویلیام گلسر، روانپزشک پیشرو و شهیر بینالمللی و بنیانگذار تئوری انتخاب، بعد از دههها تحقیق و تجربه به این نتیجه رسیده است که انسانها پنج نیاز اصلی دارند که عدم ارضای هر یک از آنها میتواند باعث ناراحتی شود. نیازهای اساسی انسان در دیدگاه تئوری انتخاب به شرح زیر است:
- نیاز به بقا
- نیاز به قدرت
- نیاز به عشق و احساس تعلق
- نیاز به آزادی
- نیاز به تفریح
در ادامه، به بررسی هر یک از این نیازها خواهیم پرداخت:
1) نیاز به بقا
انسان برای بقا به عمل محتاطانه و اقتصادی، توجه به سلامتی و تغذیه، ورزش منظم و رابطه زناشویی سالم نیاز دارد. این مورد، شامل تمام نیازهای جسمانی ضروری، مانند غذا، آب، هوا، سرپناه و پوشاک میشود. همچنین، تأمین امنیت برای ادامه زندگی نیز جزو همین نیاز به بقا است.
همۀ ما دوست داریم که در امنیت زندگی کنیم و زنده بمانیم؛ بنابراین، هر چیزی که زندگی، امنیت و منافعمان را تهدید کند؛ برای ما نامطلوب است. نیاز به بقا، فقط به زنده ماندن مربوط نیست. افرادی وجود دارند که سطح بالایی از امنیت مالی دارند؛ اما به دلیل خساست خود، تمایلی به خرج کردن پول ندارند. این افراد در مقایسه با همتایان خود، بیشتر به حفظ بقا احتیاج دارند و ازاینرو آمادگی برای هزینه کردن در آنها وجود ندارد.
2) نیاز به قدرت:
نیاز به قدرت نیز یکی دیگر از نیازهای اساسی انسان هاست که شامل توانمند بودن، در اختیار داشتن قدرت، مطرح بودن و رهبری است. تمایل انسانها به تلاش برای برتری، پیشی گرفتن از دیگران و پیشرفت را بهطور خلاصه نیاز انسان به قدرت مینامند. به عبارت دیگر، نیاز به کسب قدرت، ثروت، تأثیرگذاری و موفقیت و همچنین نیاز به توانایی انجام کارهاست. این نیاز همچنین حس موفقیت، پیشرفت، افتخار، اهمیت، خودارزشمندی و خودشکوفایی را نیز شامل میشود.
نیاز به قدرت اغلب به صورت رقابت با افرادی که اطراف ما هستند، نمایان میشود. همچنین توانایی انجام فعالیتهای موفقیتآمیزی مانند شنا کردن یا پیادهروی نیز جزء این نیازها است. اگرچه در این فعالیتها رقابتی وجود ندارد، میتوانند نمادی از موفقیت و اعتماد به نفس در ذهن فرد را به تصویر بکشند.
3) نیاز به عشق و احساس تعلق:
نیاز به عشق و تعلق، به عنوان یکی از نیازهای اساسی انسان، برای سلامت و رضایتمندی زندگی بسیار اهمیت دارد. ما نیازمند صرف وقت بیشتری برای خانواده، مهرورزی، دوست داشته شدن و بیان احساسات و عواطف خود به دیگران هستیم. هنگامی که احساس عشق و تعلق در زندگی ما وجود دارد، احساس قدرت و ارزشمندی بیشتری پیدا میکنیم و بهطور کلی احساس کاملی از وجود و رشد میکنیم.
با وجود عشق و تعلق، انسان قادر است به طور عمیقتر و مؤثرتر در ارتباط با دیگران برخورد کند. این نیاز ما را به سمت ایجاد روابط ازدواج، دوستیهای نزدیک، خانواده و ارتباطات اجتماعی هدایت میکند. عشق و تعلق به ما امکان میدهد تا احساسات خود را به اشتراک بگذاریم، از طریق تعاملات اجتماعی به خوشبختی و رضایتمندی دست یابیم و در زمانهای سخت، حمایت و پشتیبانی از اطرافیانمان را دریافت کنیم.
بدون شک، عشق و تعلق بخشی از جانب انسانی ماست و برای تعمق و رشد در زندگی ضروری است. این نیاز نیازمند پرورش و توسعه مهارتهای ارتباطی، تعامل اجتماعی و توجه به دیگران است. با تلاش برای برآورده کردن این نیاز، میتوانیم زندگی معناداری را تجربه کنیم و به خوشبختی و رضایتمندی بیشتری دست یابیم.
4) نیاز به آزادی:
نیاز به آزادی یکی دیگر از نیازهای اساسی ما انسان هاست. آزادی به معنای برده و اسیر نبودن و انتخاب آزادانه و تمایل به انجام کارهای مورد علاقه است. آزادی همان نیازی است که به ما انسانها امکان انتخاب را میدهد. مانند انتقال یا مهاجرت از جایی به جای دیگر برای بیان آزادانه خود، یا احساس خودمختاری درونی و باطنی. حتی در شرایطی که عوامل بازدارنده و محیطی سخت ما را محدود میکنند، ما همچنان میتوانیم آزادی درونی خود را حفظ کنیم؛ به این معنا که میتوانیم انتخاب کنیم که چگونه در برابر شرایطی که با آن روبهرو هستیم عمل کنیم. آزادی برای ما به این معناست که به صورت خودخواسته و آزادانه زندگی کنیم و خودمان را ابراز کنیم و از کنترل و فشارهای غیرضروری و خارجی رها شویم. به آزادی نیاز داریم تا بتوانیم بدون دخالت دیگران زندگی کنیم به طوری که خودمان میخواهیم.
خلوت انسانها همچنین بخشی از قلمرو آزادی است. هرگاه آزادی را از دست بدهیم، یکی از ویژگیهای اصلی انسانی، یعنی خلاقیت سازنده را نیز از دست خواهیم داد. وقتی در بیان عقاید و اندیشههای خود محدود هستیم یا وقتی که آزادی داریم ولی کسی به نظرات ما گوش نمیدهد، این موجب رنج ما میشود. هرچه ما آزادتر باشیم تا نیازهای خود را به طریقی برطرف کنیم و از ارضای نیازهای دیگران مانع نشویم، بیشتر میتوانیم از خلاقیتمان در جهت تامین منافع خود و دیگران استفاده کنیم.
5) نیاز به تفریح:
نیاز به تفریح شامل لذت بردن از زندگی و شوخی و فعالیتهای نشاط آور مثل بازی و خنده است. تأمین نیاز به تفریح را نسبت به سایر نیازها در درون خودمان راحتتر میتوانیم انجام دهیم. تفریح را میتوان بهتنهایی یا در کنار دیگران و با استفاده از روشهای مختلف در هر ساعت از شبانهروز و در مکانهای مختلف ارضاء کرد.
بیان میشود که “تفریح پاداش یادگیری است”؛ بنابراین، ما تمایلاتی که برای یادگیری، خنده و لذت بردن از دنیا داریم، را تفریح و لذت مینامیم. انسانها تنها موجوداتی هستند که میتوانند بخندند و احتمالاً تنها موجوداتی هستند که آگاهانه به دنبال لذت و تفریح هستند. تفریح نوعی پاداش ژنتیکی است که هنگام یادگیری و آموختن دریافت میشود. ما به سفر میرویم تا بیش از هر چیز به یادگیری بپردازیم. تفریح یک نیاز اساسی در زندگی ماست و خود را در بسیاری از اقدامات ما نشان میدهد.
نتیجه گیری
نتیجه اینکه این پنج نیاز اساسی، یعنی نیاز به قدرت، بقا، آزادی، عشق و احساس تعلق، و تفریح، به طور مشترک و متقابل تأثیرگذارند و به رشد و رضایت فردی کمک میکنند. احترام و توجه به این نیازها در زندگی روزمره ما میتواند به ما در بهبود کیفیت زندگی و ارتباطات ما با اطرافیانمان کمک کند. به منظور دستیابی به این نتیجه، شناخت هر یک از این نیازها برای ما امری ضروری است. بنابراین، باید تلاش کنیم تا هر چه بیشتر به نیازها و شدت هر کدام از آنها در خودمان آگاه باشیم.
دیدگاهتان را بنویسید